لیست اختراعات محمدمهدی اصلانی
ويبريوكلرا عامل و يا يك بيماري اسهالي مرگبار است اين بيماري از طريق اب و غذاي آلوده منتقل مي شود و يك مشكل جهاني به حساب مي آيد. ارسال نمونه هاي مدفوع مشكوك و يا از طريق كارت DBC يك روش سريع و بي خطر مي باشد و تنها لازم است كه نمونه مدفوع بيمار در قسمت مربوطه كارت به طور همگن ريخته شود و پس از خشك شدن در پاكت مربوطه قرار داده و از طريق پست به آزمايشگاه مرجع فرستاده شود. اين كارت مي تواند بعنوان منبعي از DNA براي آزمايشات تشخيصي ملكولي ويبريو استفاده شود. باكتري ويبريوكلرا جزء باكتريهاي بيماريزا بوده و كاركردن بر روي اين باكتري با خطراتي شخصي و محيطي همراه است اين كارت يك روش ايمن براي افرادي مي باشد كه در زمينه باكتري ويبريو فعاليت دارند و كارت DBC قابليت انجام آزمايش PCR مستقيما از نمونه بيمار را دارا مي باشد. در تخليص DNA ويبريو از كارت DBC درصد بسياري از مهار كننده هاي مدفوع در آزمايشات مولكولي مانند PCR از محيط خارج شده و لذا در كوتاهترين زمان پس از فرستادن به آزمايشگاه مرجع فرد مشكوك از وضعيت خود مطلع و با درمان به موقع مانع از پيشرفت بيماري و در ضمن با پي بردن به منبع آلودگي از شيوع بيماري و از اپيدمي شدن در مناطق ديگر جلوگيري مي شود. اين روش ارسال نمونه هاي مدفوع مشكوك و با از طريق كارت قابليت استفاده در آزمايشگاه ها مراكز تشخيصي و تحقيقاتي دارا مي باشد و انتقال آسان و بي خطر نمونه هاي كارت DBC امكان جابجايي نمونه را از مناطق دور به آزمايشگاه مرجع براي انجام آزمايش هاي مولكولي را امكام پذير كرده است. در ضمن نگهداري نمونه هاي مدفوع و با تحت شرايط دماي محيط براي مدت طولاني اين امكان را ايجاد مي كند كه در ذخاير ژنتيكي و ذخاير زيستي كاربرد داشته باشد.
هدف اختراع حاضر، ايجاد مولكولهاي موتانت استرپتوكيناز از طريق ايجاد موتاسيون در ژنskc) S.equisimilis group C, SKC9542 (ژن استخراج شده و استاندارد جهت توليد استرپتوكيناز نوتركيب دارويي) به منظور افزايش فعاليت با استفاده از تكنيكهاي مهندسي ژنتيك و بيوتكنولوژي مي باشد. مولكولهاي موتانت بدست آمده از اختراع حاضر مي تواند به عنوان جايگزيني از skc در توليد داروي نوتركيب جهت درمان اختلالات ناشي از ترومبوز از جمله سكته قبلي، آمبولي ريوي، ترومبوز عميق عروق خوني بكار برده شود
در اين مطالعه، يك كانديد واكسن پروتئين مولتي اپي توپ Hla-MntC-SACOL0723 را كه با استفاده از روش هاي ايمونوانفورماتيكي طراحي كرده بوديم به پلي ساكاريد 5 و 8 استافيلوكوكوس اورئوس كونژوگه كرديم. اثرات حفاظتي اين كانديد را در مدل سپسيس موشي ارزيابي كرديم. گروه هاي موشي، كانديدهاي پروتئين نوتركيب، كونژوگه پروتئين-پلي ساكاريد و پلي ساكاريد 5 و 8 را از مسير زيرپوستي دريافت كردند. براي ارزيابي نوع پاسخ ايمني القاء شده، سرم موش ها جمع آوري و ميزان IgG توتال و ايزوتايپ هاي آنتي بادي (IgG1 و IgG2a) با روش الايزا انجام شد. فعاليت عملكردي واكسن هاي كانديد با اپسونوفاگوسيتوزيس سنجيده شد. دو هفته بعد از آخرين تزريق، موش ها با سويه ي COL استافيلوكوكوس اورئوس از مسير درون صفاقي عفوني شدند و با ارزيابي ميزان بار باكتري در هموژنات كليه و طحال مورد بررسي قرار گرفت. نتايج ما نشان داد كه كانديد واكسن نوتركيب، سطوح بالايي از پاسخ ايمني هومورال را القاء مي كند. مطالعه ما پيشنهاد مي كند كه مولكول واكسن كونژوگه مي تواند يك كانديد مناسب براي حذف استافيلوكوكوس اورئوس در مدل سپسيس موشي باشند.
در اين مطالعه، يك كانديد واكسن پروتئين مولتي اپي توپ Hla-MntC-SACOL0723 را با استفاده از روش هاي ايمونوانفورماتيكي طراحي كرديم. ميزان تمايل و نقشه برهم كنش بين رسپتور و ليگاند از طريق روش هاي داكينگ و شبيه سازي مولكولار دايناميك (MD) بررسي شد. فعاليت عملكردي پروتئين نوتركيب بوسيله تست اوپسونوفاگوسيتوز ارزيابي شد و بار باكتريايي در بافت هاي آلوده اندازه گيري شد. به منظور مشخص كردن نوع پاسخ ايمني القا شده، سرم موش ها جمع آوري و ميزان IgG توتال و ايزوتايپ هاي آنتي بادي (IgG1 و IgG2a) با روش الايزا انجام شد. آناليز پروفايل سايتوكايني با روش فلوسايتومتري انجام گرفت. ميزان بار باكتري در هموژنات كليه و طحال مورد ارزيابي قرار گرفت. آنتي بادي پلي كلونال اختصاصي عليه پروتئين نوتركيب در بررسي ايمني غيرفعال نيز باعث ايجاد اثر حفاظتي در برابر عفونت استافيلوكوكوس اورئوس سويه ي COL شد. اين پروتئين فيوژن قادر به تحريك همزمان پاسخ هاي ايمني Th1، Th2 و Th17 كه براي حذف عفونت استافيلوكوك اورئوس ضروري است مي باشد. نهايتا مي توان اينطور نتيجه گرفت كه اين پروتئين فيوژن فرموله شده با آلوم مي تواند بعنوان يك كانديد واكسن بالقوه به منظور محافظت در برابر استافيلوكوكوس اورئوس در نظر گرفته شود.
خلاصه: استرپتوكيناز پروتئين ترشحي است كه توسط گروههاي A،C وG استرپتوكوك هاي بتاهموليتيك توليد شده و نوع نوتركيب آن سالهاست به عنوان داروي ترومبوليتيك در درمان اختلالات قلبي - عروقي بكار برده مي شود. اكثر مطالعات تاكنون بر روي ژن skc استخراج شده از سويه GRPUP C STREPTOCOCCI ATCC 9542 انجام شده است. در تحقيق حاضر از بين سويه هايي گروه c و G جمع آوري شده از ايران، بر اساس ميزان فعاليت استرپتوكيناز توليدي در تست كازئوليز و مقايسه آن با سويه استاندارد 9542 ATCC ، سويه اي متعلق به گروه G انتخاب شد و ژن استخراج شده پس از تعيين توالي، كلون و بيان گرديد و مشخص شد اين سويه هاراي جهش هاي طبيعي در موقعيت هاي بسيار مهم دخيل در فعاليت آنزيمي مي باشد. از جمله موقعيت ۴٧ و ٢۵٣ كه هر دو در شناسايي و تشكيل كمپلكس با پلاسمينوژن انساني نقش دارند و تغيير اسيد آمينه ١٣٨ كه در مطالعات قبلي به عنوان آنتي ژن شناخته شده است. به نظر مي رسد ژن اين سويه خاص قابليت هاي مناسبي در جهت توليد استرپتوكيناز نوتركيب با خصوصيات بهتري نسبت به ژن قبلي دارا مي باشد.
موارد یافت شده: 5